- مگه میتونم فراموش کنم که اون مردک کثیف همون چندرغاز پولی که مادرم با هزار جور بدبختی و کلفتی درمیاورد تا شکم ما رو باهاش سیر کنه، بابت اجاره خونه ازمون میگرفت و تازه هزار جور منت هم سرمون میذاشت و آخرش هم وسایلمون رو ریخت تو کوچه. همه این پولدارها مثل همند. اگه تمام مال و اموالشون رو هم بدزدیم باز هم تلافی بلاهایی که سر ما آوردن نمیشه. باید خدا رو شاکر هم باشند که میذاریم واسه خودشون تو این شهر راست راست بگردند، دزدیدن مال و منالشون که چیزی نیست...
- این دخترا اگه نمیخواستن کسی بهشون کاری داشته باشه، این جوری لباس نمیپوشیدند. تمام هیکلش رو از زیر مانتو میندازه بیرون واسه کی؟ وقتی نزدیکشون میری همچین خودشون رو کنار میکشن که انگار ما جزامی هستیم. حتما باید پسره دو برابر بابای دزدشون پول داشته باشه تا بهش راه بدن. باید اینا رو به زور...
اختلاف طبقاتی خیلی راحت میتونه آدمها رو جری و توجیه انجام جنایت رو ساده کنه. آیا واقعا این وسط فقط مجرمها مقصرند یا مقصر اصلی حکومتیه که با کارهای نابخردانهاش چنین وضعیتی رو در جامعه ایجاد کرده؟ چی میشه اگر بیشتر افراد یه جامعه مجرم بشوند و اگه یه جامعهای به این سمت در حرکت باشه، برای نجاتش چه باید کرد؟
راه حلهای متنوعی ممکنه به ذهن برسه و بشه بحث کرد که کدومشون بهترین راه حله، اما احمقانهترینش رو راحت میشه از بین بقیه تشخیص داد: مجرمین رو میکشیم و پولهای مملکت رو صرف لبنان و فلسطین و انرژی اتمی میکنیم.