در امور علمی، وقتی یک نظریهای یا ابداعی به وجود میآید، در آزمایشگاه بررسی میشه و درستی یا نادرستیاش مشخص میشه. در مورد مسایل اجتماعی، این آزمایشگاه خود جامعه است. مثلا وقتی یک قانونی وضع میشه، این قانون باید اعمال بشه و نتایجی که در جامعه ایجاد میکنه باید بررسی بشه و اگه قانون کار نمیکنه یا داره تاثیر مخرب میذاره باید عوض بشه. حساسیت مسایل اجتماعی و تاثیرات فاجعهباری که قوانین میتونه بذاره، باعث میشه که ما نتونیم بدونه مطالعه کافی هر قانونی که خواستیم رو به بوته آزمایش بذاریم. همچنین باید بسیار هوشیار بود و تاثیرات قوانین رو از نزدیک بررسی کرد و در صورت کار نکردن، به سرعت اونها رو اصلاح کرد.
در کشور ما، غیر از این که قوانین بدون مطالعه و تفکر کافی وضع میشه، هر قانونی اون قدر باید اعمال بشه تا گندش به همه جا کشیده بشه و اون وقت شاید اگر مخالفتی با شرع، سنت و عرف نداشت عوض بشه! این مساله نه تنها در مورد قوانین حقوقی، بلکه در مورد قوانین عرفی و سنتی هم حاکمه.
تا کی قانون حجاب اجباری رو باید ادامه داد و براش هزینه کرد و پوست از سر مردم کند؟ چه اتفاقی باید بیفته تا حکومت ما بفهمه که این قانون کار نمیکنه؟
پرهام یک سری از جنایاتی که اخیرا در ایران اتفاق افتاده رو نوشته بود. بیشتر این جنایات ریشه در اختلالات جنسی داره. چه جوری باید بفهمیم که محدود کردن مسایل جنسی باعث هزاران مشکل اجتماعی میشه و کی باید این قوانین رو اصلاح کنیم؟
چه جوری باید فهمید که ازدواج در سن ۲۵-۳۰ سالگی با باکره بودن در موقع ازدواج سازگار نیست؟ چرا یک نفر باید به همسرش تا آخر عمر دروغ بگه چون انتظار اینه که در موقع ازدواج باید باکره باشه؟
و هزاران مساله ریز و درشت دیگه که به نظر من هیچ دلیل منطقیای پشتشون نیست و صرفا از سر تعصب اصرار داریم که باید حفظ بشن.
گذار از سنت به مدرنیته پیچیده و دردسر سازه، ولی این جوری که ما داریم گذر میکنیم فاجعه باره.
پنجشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۶
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۶ نظر:
شکاک جان! ظاهرا بیشتر داریم از مدرنیته به سنت گذر میکنیم تا برعکس
موضوع خیلی جای بحث داره. فکر کنم شاید میشد با سنت ادامه داد و شاد هم بود اما به شرطی که مدرنیته به عنوان یک آپشن وجود نداشت. اونهم یه آپشنی که اینقدر دل انگیزه.
منظورم اینه که لزومی نداره که در دراز مدت به این نتیجه برسیم که مدرنیته بهتر بود. ممکنه حتی به این نتیجه برسیم که سنت بهتر بود. ولی اینکه بخواهیم جلو حرکت (خوب یا بد) اجتماع را در یک زمینه فرهنگی با برخورد فیزیکی بگیریم فاجعه است. اینجاست که معادلات با هم نمیخونن. هم هزینه اش رو دوش دولت زیاد میشه هم ناراحتی های اجتماعی بوجود میاد و کشور از هر نظر شروع میکنه به پس رفت.
خلاصه مشکل قبل از اینکه هدف گیری باشه، بی کفایتی تیراندازه.
بیندیش جان
کاملا موافقم که ممکنه سنت برای یک جامعه بهتر از مدرنیته باشه. اصلا ممکنه برای یک خانواده بهتر باشه و برای یکی دیگه نباشه. ولی این که دولت بخواد برای ملت تصمیم بگیره که کدوم بهتره مشکلساز میشه. از اون بدتر این که وقتی میگیم سنت بهتره، باید به سنت بچسبیم و با سنت پیش بریم نه این که نصفی از این و نصفی از اون رو با هم قاطی کنیم و تو سر خودمون بزنیم که یه جوری تو این ملغمه زندگی کنیم. مثال خیلی سادش این که اگه بخواهیم سنتی زندگی کنیم، زنها باید بشینن خونه و کار نکنند. این خودش میشه یک مانع برای صنعتی شدن. به نظر من صنعتی شدن همینجا با سنت تعارض پیدا میکنه. حالا این که هم بخواهیم صنعتی باشیم و هم سنتی با هم جور در نمیاد.
بنظر من قضیه باکره بودن و این چیزا به این زودیا حل نمیشه
دختر زیاد می بینیم که باکره نیستند اما الان اونها بدتر از دختران باکره هستند یه جور طلبکاری از پسرها تو رفتارشون دیده میشه
من نمی دونم مشکلی که تو این چندین ساله ایجاد شده رو چجوری میشه تو زمان مناسبی حل کرد تا به وضعیت خطرناک نرسیده
تفاوت درون جامعه با پوستهي روييش خيلي زياده. درواقع از حد منطقي گذشته. از همهي اينا كه بگذريم واقعن برخورندهست :(
hump.blogsky.com
ارسال یک نظر