این هم از آخرین پست «شما بگید». دیگر نمی‌خواهم ادامه بدهم چون
۱. از چرت و پرت‌های خودم خسته شده‌ام.
۲. وبلاگستان هم مانند هر چیزی قدیمی می‌شود و بعضا چیزهایی در آن می‌بینی که حالت را بهم می‌زند.
۳. از نوشتن مطلب جدید احساس «انجام کار مفید» ندارم.
بدرود
۶ نظر:
سعی می کنم بفهمم اما خیلی خیلی خیلی ناراحت و متاسف شدم از این خبر. حیف بود :( دلم تنگ می شه
امیدوارم موفق باشی و این ننوشتن موقتی باشه
حتی اگه نمینویسی کاملا غیبت نزنه. گاهی باش که بدونیم حال و احوالت خوبه. یه دوستی هایی تو وبلاگستان شکل میگیره و به تناسبش یه جور دلبستگی هایی. البته به شدت دوستی واقعی نیست ولی بلاخره صفر هم نیست.
اوه راستی. منم به نتیجه تو رسیدم ولی
I am just staying around.
نه خودم را مجبور به نوشتن میکنم و نه در اون صفحه را میبندم. وقت تلفش نمیکنم ولی نمیکشمش هم.
بنويس بابا
به سر منم خيلي مي زنه و از وقتي فيلتر هم شده ام بيشتر از قبل اما بنويسسسسس
تا درودی دیگر بدرود ...
:(
ارسال یک نظر