این روزها دانشگاه داره شروع میشه و خیلیها تازه دارن وارد دانشگاه میشن. یادش بخیر. چقدر شوق و ذوق داشتم وقتی که کنکور قبول شدم و داشتم وارد دانشگاه میشدم. هیچ وقت قبل از اون دوست نداشتم که تابستون زود تموم بشه، ولی اون سال فرق میکرد. از این که وارد دانشگاهی معتبر میشدم و در رشته مورد علاقهام درس میخوندم خوشحال بودم. دانشگاه رفتن یک قدم بزرگ تو زندگیم حساب میشد و هنوز هم فکر میکنم که واقعا یک قدم بزرگ بود.
هر چند بعد از یک مدت تو دانشگاه درس خوندن، یک چیزایی عوض شد و همه چیز مطابق انتظار پیش نرفت. یکی از اون چیزایی که بیشتر تو ذوق میزد استادهای دانشگاه بودند. از دانشگاهی مثل شریف انتظار نمیرفت که استادهای خیلی باسوادی نداشته باشه. فکر میکنم که بیشتر بچههایی که تو اون دانشگاه درس خوندن قبول داشته باشند که درصد کمی از استادهای شریف آدمهای باسوادی بودند و تعداد استادهای نه چندان کاردرست هم کم نبود. به عقیده من چیزی که شریف رو یک دانشگاه معتبر میکنه، دانشجوهاش هستند. البته نمیخوام تاثیر همه چیز رو نفی کنم و بگم فقط دانشجوها مهمند. منظورم اینه که بین هیاتعلمی و دانشجو، سهم دانشجو در بالا بردن دانشگاه خیلی بیشتره.
چند روز پیش با کسی آشنا شدم که از یکی از دانشگاههای خصوصی کلی تعریف میکرد، تنها به این دلیل که هیات علمیاش عمدتا هیات علمی شریف هستند. این مطلب رو نوشتم که به اونایی که میخوان دانشگاهی برای درس خوندن انتخاب کنند بگم که هیات علمی دانشگاه باعث باسواد شدن کسی نخواهد شد و بهترین معیار برای سنجش کیفیت دانشگاه نیست. از اون مهمتر این که هر کسی که هیات علمی شریف بود، استاد خیلی خوبی نیست.
یکشنبه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۵
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۰ نظر:
az commenta mamnun duste aziz, manam kheili roya gune negah nemikonam be ghazie va motmaenam ke sakhtiaye ziadi khaham dasht, behar hal mamnun,felan
مرسی از اینکه به من سر می زنی
در مورد امریکا هم من فکر میکنم هر کسی از زندگی یک توقعی دارد که شاید مثل همه دوران های تاریخ باید گفت مشکل همیشگی مردم سیر کردن شکمشون بوده(مشکل غله) حالا وقتی این مشکل حل شد انسان یاد بقیه مشکلاتش می افته!
در مورد دانشگاههای ایران هم باید بگم به قول یکی از دوستان کلمه "دانشکاه"براش مناسب تر است زیرا که در اغلب اوقات توش "کاه" پیدا می شه!امیدوارم بتونی همه مشکلات رو تحمل کنی و از همه امکانات اونجا استفاده. ایران را فراموش کن این درد کهنه از دیر باز با فرزندان این خاک و بوم عجین شده.
(در این ملک و ملت خرمی
ندید و نبیند آدمی)
بابا بچه درس خوووون. شريفي . امضا ميخوام شكاك جونم
پوپک جان
اون جریانات مربوط به سالها قبله. هر چند که باورش سخته که ده، دوازده سال از اون موقع گذشته باشه ولی حقیقت داره و دیگه همه اون ماجراها به خاطراتم پیوستند.
شکاک عزیز؛ به خوب نکته ای اشاره کردی. اصولا تو ایران ترتیب ورود دانشجو به دانشگاه کاملا کانالیزه است. یعنی دانش آموزی که رتبه پایین ۱۰۰ میاره تو کنکور پیشاپیش معلومه که کدوم رشته و کدوم دانشگاه رو انتخاب میکنه. بنابراین بهترین دانشجوها در دانشگاههای خاصی قرار میگیرند و نتیجه هم معلومه که چی میشه! نمیگم این وضع تو بقیه کشورا نیست ولی لااقل درمورد هیات علمی هم این روال رعایت شده.
همونطور که سیروس گفته خوب و بد تو ایران خیلی فرموله شده است و به قول من مده. رشته خوب و بد مستقل از علاقه من و تو و براساس مد روز تعریف شده. یادمه یه زمونی الکترونیک رشته خوب بود. اون زمون میشد با رتبه 5000 هم رفت معماری خوند (فوق لیسانس). 4 سال بعدش معماری شده بود رشته خوب و همه رتبه خوبا میرفتن معماری. فکر نمیکنم تو 4 سال نیاز مملکت به مهندس برق تموم و کمبود معمار پیش اومده بود. مد!
حالا این دانشگاه خصوصی هم که میگی با اسم استاد شریفش میشه پز داد. بقیه اش مهم نیست.
کجویی شوما؟؟
شکاک جان شما هنوز در فکر خاطراتی ؟! اپ کن پدر جان پلیز!
کجایی رفیق؟؟
شکاک عزیز این قصه پست سیاسی هم شده واسه من دردسر. وقتی میخوام ۴ کلمه بنویسم باید بالاشو چرت و پرت بذارم تا نظر خواننده مامور و معذور رو جلب نکنه. بیشتر از این هم اینجا نمیشه نوشت. اگه نزدیک انتخابات چیزی بنویسی لینکت میکنم. قربانت...
ارسال یک نظر