امروز کم و بیش اتفاقی گذرم افتاد به سایت PollingPoint. نمودار زیر رو از روی این سایت برداشتم که نتایج نظرخواهی در مورد حمله به ایران رو نشون میده. از مردم سوال شده که در صورتی که ایران به برنامهی اتمیاش ادامه بده، آیا آمریکا باید بهش حمله کنه یا نه.
همون طور که میبینید تقریبا ۷۱٪ از جمهوریخواهها گفتهاند که باید حمله کنه ولی فقط ۲۷٪ از دموکراتها با این نظر موافقند. قصد تحلیل نظر دموکراتها یا جمهوریخواهها رو ندارم، ولی اگر فرض کنیم که جمعیت جمهوریخواهها و دموکراتها در آمریکا تقریبا برابر باشه و جمعیت مستقلها ناچیز فرض بشه، که البته فرض خیلی پرخطایی هم نیست، و همچنین اگر فرض کنیم که نتیجهی این نظرسنجی رو میشه به کل آمریکا تعمیم داد، میشه نتیجه گرفت که تقریبا نیمی از مردم آمریکا با حملهی نظامی علیه ایران موافقند، حدود ۳۷٪ مخالفند و بقیه مطمئن نیستند! این نظرخواهی شامل سه قسمته که در آدرس زیر میتونید ببینید:
http://www.pollingpoint.com/result/14
مطلب بالا سومین قسمت این نظرسنجیه. چیزی که نتیجهی این قسمت رو کمی عجیب میکنه، نتیجهی قسمت دوم نظرسنجیه. قسمت دوم از شرکت کنندهها سوال کرده که به نظر اونها احتمال حملهی اتمی به آمریکا از طرف چه نهادی بیشتره. ۴۸٪ گفتهاند که از طرف القاعده یا سایر تروریستها و ۲۰٪ گفتهاند که از طرف ایران. یعنی نیمی از مردم آمریکا در شرایط فعلی که به نظر میرسه همه از جنگ خسته شدهاند، معتقدند که باید به ایران حمله کرد در حالی که به نظرشون به احتمال خیلی زیاد ایران نیست که به آمریکا حمله خواهد کرد، بلکه القاعده است که این کار رو میکنه!
نتیجهی اخلاقی: به کشوری با مردم باشعور جهت سکونت در اسرع وقت نیازمندیم!
چهارشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۷
دوشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۶
نتایج روحی و روانی انتخابات
همان طور که همگی مستحضرید، حدودا ۶۰ درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردهاند. شنیدهها و اخبار محلی هم حکایت از این دارد که احتمالا این عدد چندان غیرواقعی و دروغ نباید باشد. ۶۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و در شهر تهران، حتی یک نفر نمایندهی اصلاحطلب در دور اول وارد مجلس نشد و تمام صندلیها فعلا به اصولگرایان رسیده است. از داشتن چنین مردمی با چنین بینش سیاسی و اجتماعی بسیار خوشحالم! اگر این مردم نبودند دوری از وطن بسیار سخت بود. با چنین نتیجهای که از انتخابات بیرون آمد، الان بسیار خوشحالم که عید را در کنار خانواده و عزیزانم نخواهم بود. خوشحالم که در کنار آنها زندگی نمیکنم. بسیار خوشحالم که دیگر برروی خاک سرزمین مادریم قدم نمیگذارم. خوشحالم که به زبان مادری حرف نمیزنم. خوشحالم که چند سالی از زندگیام در مهاجرت گم شد. خوشحالم. خیلی خیلی خیلی خوشحالم.
شنبه، اسفند ۲۵، ۱۳۸۶
حرف مفت این یکی و خریت اون یکی
در این شکی نیست که وقتی کسی به مقام مهمی میرسد خیلی باید مواظب حرف زدن و رفتارش باشد و طبیعی است که هر چه این مقام بالاتر باشد، اهمیت این موضوع هم بیشتر میشود. اگر کسی به مقام رهبری جامعه برسد، واضح است که تک تک جملاتش باید حساب شده و از روی تدبیر باشد. این خصوصیتی است که در خمینی به هیچ وجه وجود نداشت. جملات بیربط و حرفهای نابخردانه در صحبتهای خمینی به وفور یافت میشود، اما جملهای که باعث نوشته شدن این پست شد، جملهی معروف اوست که بر سردر دانشگاه صنعتی شریف و روی کارتهای دانشجویی این دانشگاه نوشته شده است: «دانشگاه کارخانهی آدمسازی است».
این جمله دو مفهوم تلویحی در پس خود دارد: اول این که میتوان از این جمله این طور نتیجه گرفت که کسی که دانشگاه نرفته است، آدم نیست! از آن جا که حرفهای هر کس بیانگر نظرات وی میباشد و از آن جا که خود خمینی دانشگاه نرفته بود، شاید حداقل بتوان نظر ایشان در مورد خودشان را فهمید! مفهوم دوم هم که مضحکهی تمام دانشجویان بود، مفاهیم جن.سی است که از چنین جملهای میتوان برداشت کرد. عدهای پسر و دختر جوان وارد این کارخانه میشوند و کارخانه مشغول تولید است؛ تولید آدم!
خمینی که رفته است و انتقاد کردن به حرفهایش دیگر چندان مفید نیست، اما من متعجبم از عملکرد مسؤولان دانشگاه که چنین جملهای را برای سردر دانشگاه انتخاب کردهاند. حالا گیرم که یکی پیدا شد و چنین حرفی زد و یکی دیگر هم پیدا شد و چنین حرف بیربطی را بر سردر دانشگاه نوشت، من نمیفهمم چرا باید این جمله سالیانِ سال آن بالا بماند!
این جمله دو مفهوم تلویحی در پس خود دارد: اول این که میتوان از این جمله این طور نتیجه گرفت که کسی که دانشگاه نرفته است، آدم نیست! از آن جا که حرفهای هر کس بیانگر نظرات وی میباشد و از آن جا که خود خمینی دانشگاه نرفته بود، شاید حداقل بتوان نظر ایشان در مورد خودشان را فهمید! مفهوم دوم هم که مضحکهی تمام دانشجویان بود، مفاهیم جن.سی است که از چنین جملهای میتوان برداشت کرد. عدهای پسر و دختر جوان وارد این کارخانه میشوند و کارخانه مشغول تولید است؛ تولید آدم!
خمینی که رفته است و انتقاد کردن به حرفهایش دیگر چندان مفید نیست، اما من متعجبم از عملکرد مسؤولان دانشگاه که چنین جملهای را برای سردر دانشگاه انتخاب کردهاند. حالا گیرم که یکی پیدا شد و چنین حرفی زد و یکی دیگر هم پیدا شد و چنین حرف بیربطی را بر سردر دانشگاه نوشت، من نمیفهمم چرا باید این جمله سالیانِ سال آن بالا بماند!
جمعه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۶
تحریم انتخابات
تا به حال تقریبا در تمام انتخابات گذشته معتقد بودهام که باید شرکت کرد، چون اگر چه موفقیت بزرگی بدست نمیآمد ولی حداقل تا حدی میشد افراد متعادلتری را انتخاب نمود و جلوی پیشروی سریع استبداد را گرفت. اما در مورد انتخابات مجلس هشتم اصلا این طور فکر نمیکنم. رد صلاحیتها آن قدر شدید بوده است که تمام امیدها به جلوگیری از ایجاد مجلسی وابسته و حلقه به گوش را از بین برده است. در انتخابات گذشته، مردم نگرانِ تقلب و رایسازی بودند، ولی این بار حکومت حتی حاضر نشده است که زحمت تقلب را به خود بدهد و کاندیداها را طوری دستچین کرده است که تفاوت خاصی نمیکند که چه کاندیدایی رأی بیاورد و عملا هر رأیی که از صندوق بیرون بیاید به نفع حاکمیت است. در چنین شرایطی شرکت در انتخابات فقط منافع تبلیغاتی حکومت را تامین میکند و شکست مضاعفی خواهد بود برای ملت. در نتیجه برای کم کردن اثرات منفیِ انتخابات تنها کاری که میتوان کرد، عدم شرکت در انتخابات است.
شنبه، اسفند ۱۱، ۱۳۸۶
نفت افیون تودههاست
شنیدهام که در دوران قاجار و در روزگاری که کشیدن تریاک در ایران چندان مرسوم نبود، دولت انگلستان تریاک را مجانی در اختیار مردم ایران میگذاشت و سوختهی تریاک را از آنها میخرید! مردم هم که تفریحی به این خوبی و پولسازی پیدا کرده بودند، به شدت استقبال کردند و معتاد شدند. پس از مدتی که این روش ادامه پیدا کرد و انگلستان از داشتن مشتریانی پر و پا قرص مطمئن شد، نه تنها سوختهی تریاک را نمیخرید، بلکه خود تریاک را با هر قیمتی که میخواست به مردم میفروخت. این افیون سیاه پس از حدود دو قرن هنوز از مشکلات کشور ما و از پرسودترین تجارتهای دنیاست.
گران شدن نفت و بالا رفتن ممتد قیمت آن در روزگاری که کشور ما پتانسیل صنعتی شدن دارد، به مثل همان تریاک است. اگر پرداخت قیمت بالای نفت برای آمریکا مشکلساز بود، مطمئنا ظرف یک ماه قیمت نفت نصف میشد. عربستان با قدرت تولید بسیار بالا، در چنگ آمریکا و کاملا فرمانبردار است و به تنهایی میتواند بازار نفت را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. عراق هم با داشتن ذخائر نفتی زیاد، عملا جزو خاک آمریکاست و آمریکا به راحتی میتواند، ظرفیت تولید نفت عراق را ظرف چند ماه به طور چشمگیری افزایش دهد. اما این کار را نمیکند. چرا؟
با نفت بشکهای ۱۰۰ دلار همه چیز ارزان است و قابل خرید، اما تولید گران است و مستلزم سرمایهگزاری بلند مدت. دولت ایران کوتاه فکر است و مردم در فشار اقتصادی. با وجود تحریمهای بینالمللی، کشور امکان خرید صنایع جدید را ندارد و اگر هم داشته باشد، بودجهای برایش باقی نمیماند. دولت باید تمام پول نفت را به کشور تزریق کند تا مردم بخورند و ساکت بمانند. هر روز دولت به پول نفت وابستهتر و مردم به آن معتادتر میشوند. هر چقدر هم که نفت گرانتر شود، اعتیاد به آن شدیدتر میشود. ایرانی که با نفت بشکهای ۸ دلار در دوران خاتمی روزگار گذراند و حتی پسانداز کرد و ذخیرهی ارزی ایجاد نمود، امروز با نفت بشکهای ۳۰ دلار از هم میپاشد.
این همه میسر نمیگشت مگر با وجود دولتی بیلیاقت و مردمی کماطلاع و بیمسؤولیت.
به امید روزی که حداقل اشتباهات بزرگ و تاریخی خود را تکرار نکنیم.
گران شدن نفت و بالا رفتن ممتد قیمت آن در روزگاری که کشور ما پتانسیل صنعتی شدن دارد، به مثل همان تریاک است. اگر پرداخت قیمت بالای نفت برای آمریکا مشکلساز بود، مطمئنا ظرف یک ماه قیمت نفت نصف میشد. عربستان با قدرت تولید بسیار بالا، در چنگ آمریکا و کاملا فرمانبردار است و به تنهایی میتواند بازار نفت را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. عراق هم با داشتن ذخائر نفتی زیاد، عملا جزو خاک آمریکاست و آمریکا به راحتی میتواند، ظرفیت تولید نفت عراق را ظرف چند ماه به طور چشمگیری افزایش دهد. اما این کار را نمیکند. چرا؟
با نفت بشکهای ۱۰۰ دلار همه چیز ارزان است و قابل خرید، اما تولید گران است و مستلزم سرمایهگزاری بلند مدت. دولت ایران کوتاه فکر است و مردم در فشار اقتصادی. با وجود تحریمهای بینالمللی، کشور امکان خرید صنایع جدید را ندارد و اگر هم داشته باشد، بودجهای برایش باقی نمیماند. دولت باید تمام پول نفت را به کشور تزریق کند تا مردم بخورند و ساکت بمانند. هر روز دولت به پول نفت وابستهتر و مردم به آن معتادتر میشوند. هر چقدر هم که نفت گرانتر شود، اعتیاد به آن شدیدتر میشود. ایرانی که با نفت بشکهای ۸ دلار در دوران خاتمی روزگار گذراند و حتی پسانداز کرد و ذخیرهی ارزی ایجاد نمود، امروز با نفت بشکهای ۳۰ دلار از هم میپاشد.
این همه میسر نمیگشت مگر با وجود دولتی بیلیاقت و مردمی کماطلاع و بیمسؤولیت.
به امید روزی که حداقل اشتباهات بزرگ و تاریخی خود را تکرار نکنیم.
اشتراک در:
پستها (Atom)