یکشنبه، بهمن ۰۹، ۱۳۸۴

اشکالات علمی

راستش نتایجی که از نوشته ها و بحث های قبلی بدست چندان امیدوار کننده نبود و تا حدود زیادی من رو دلسرد از ادامه این وبلاگ کرد. به هر حال این نوشته رو هم می نویسم تا ببینم چطور خواهد شد.
این بار در مورد عدم تطابق بعضی از واقعیات ثابت شده علمی با کتب دینی می خوام بحث کنم.
در تورات و انجیل این موضوعات بطور وسیعی وجود دارند ولی با توجه به تاریخچه نه چندان مشخص این کتب و احتمال تغییرات بسیار در آنها، از مطرح کردن آنها صرف نظر می کنم و به بررسی قرآن می پردازم.
در آیه 86 از سوره کهف و همچنین در آیه 90 از همین سوره آمده است که ذوالقرنین به سمت غرب و شرق زمین حرکت می کند و به جایی می رسد که خورشید در آنجا غروب و یا از آنجا طلوع می کند. یعنی در این آیات فرض شده که زمین مسطح است و خورشید در نقطه مشخصی از زمین غروب می کند و از نقطه مشخصی هم طلوع می کند.
مساله مسطح بودن زمین و هم چنین مساله آفرینش آسمان ها و زمین در شش روز توسط خداوند، از مهمترین اشکالات علمی است که در ادیان وجود دارد و تمام توضیحاتی که من تا به حال در مورد این اشکالات خوانده ام صرفا توجیه بوده است تا دلیل منطقی.

۸ نظر:

ناشناس گفت...

دوست عزيز شکاکم. اول از همه اينکه اگه انتظار داری که با چند کلمه بحث و دو تا کامنت سوالات جواب داده بشه خوب خيلی فرضت خوشبينانه‌است. بدون ساعت ها بحث رودررو و وضع يک مدل زيربنايی از همه چيز (خدا٬ انسان٬ و رابطه اين دو) اصلا سخته که حرفهای هم را بفهميم. من يه جواب مختصر برای اين سوالت مينويسم. فايده اين بحث ها شايد فقط اين باشه که يک زاويه ديد جديد برات باز بشه و شايد از اون زاويه ديد مشکلاتت را «خودت» بتونی حل کني. قبل از اون يک توصيه. بجای ريز شدن تو جزئيات اول تکليف خودت را باکليات روشن کن. فکر کن که آيا پيامبری بايد ميومده. آيا خدا پيامی برای ما بايد ميفرستاده و خلاصه سوالاتی در اين سطح. بعد اگر جواب اين سوالات برات آره بود برو تو لول بعدی سوالات. که آيا قرآن کلام خداست يا نه و خلاصه از جزء به کل نرو چون نتيجش گم شدن ميون يه عالمه جزئياته.

ناشناس گفت...

و اما جواب مختصر من به سوالت: قرآن کتاب جغرافيا نيست که ازش بخواييم استخراج علمی جغرافيايی کنيم. کتاب موعظه و پنده. حد اقل خودش خودشا اينجوری معرفی ميکنه. شما حق نداری از اين کتاب استخراج علمی بکنی. هدف قرآن اينه که متذکر بشه که خدا دنيا را آفريده. حالا چطور و چند روزش اصلا خارج از بحثه. آيا اطلاعات اشتباه به ما داده؟ نميتونيم اين را هم بگيم چون متن تفسير برداره. مثلا روز يا يوم در عربی مفهوم مرحله هم داره. خلاصه منظور من اينکه رويکرد علمی به قرآن از پايه رويکرد اشتباهيه و بنابراين نتيجش هرچی که باشه قابل استفاده نيست چون روش علمی درش به کار نمیشه برد (آزمایش). و بلاخره اینکه من از اون آيات که گفتی اصلا برداشت به مسطح بودن زمين نکردم! برداشتم این بود که شخصی در یک قاره است که از دو طرف به آب منتهی میشه.

ناشناس گفت...

سلام
اول باید عرض کنم نباید از وبلاگ توقع زیادی داشت. بالاخره زمان میبرد تا از این کار تازه بگیرد و از آن استقبال شود و شبهات مطرح گردد شما هم نباید به این زودی دلسرد شوید.
در مورد مسئله ای که مطرح نموده اید، پاسخ بیندیش را می پسندم... قرآن کتاب طبیعت نیست. سوالات شریعت را از کتاب شریعت و سوالات طبیعت را باید از خود طبیعت پاسخ گرفت. ضمنا قرآن برای زمان خودش نیز بوده، چه بسا با مطرح کردن نتایج علمی امروزه در آن زمان، مردم اصلا قرآن را باور نمی کردند و نمی پذیرفتند این علیرغم بسیار واقعیات علمی در آیات قرآن و احکام و اخلاقیات و اوامر و نواهی دینی است که امروزه ثابت شده بسیار علمی و مفید است..

شکاک گفت...

سلام
از نظر من در مورد پاسخهای اخیر می توان این اشکال را مطرح کرد که اگر قرآن کتاب جغرافیا یا کتاب علمی نیست، آیا بهتر نبود که چنین چیزهایی در آن اصلا نمی آمد تا اینکه چیزی به اشتباه در آن ذکر شود. همین اشکال را در مورد این که اگر مطالب قرآن منطبق با علوم امروزی بود، مردم آن زمان آن را نمی پذیرفتند می توان مطرح کرد. به علاوه این که اگر مطالب آن منطبق با آنچه در گذشته پذیرفته شده است آمده، در این صورت این مشکل پیش می آید که آیندگان آن را نپذیرند پس بهتر بود چنین مواردی مطرح نمی شد.

ولی با پیشنهاد بیندیش موافقم که ابتدا در مورد کلیات به بحث بپردازیم و پس از به نتیجه رسیدن بحث وارد جزئیات شویم.
و اما در نهایت باید بگم که دلیل دلسرد شدنم نه از این بود که به سرعت به نتیجه نرسیدیم، بلکه بیشتر از این است که نوعی تعصب در بحث ها وجود دارد. تعصب ریشه منطق را می سوزاند و به نتیجه رسیدن را به تاخیر می اندازد و حتی گاه غیر ممکن می سازد.

ناشناس گفت...

کلا در مقایسه با کتابهای آسمانی دیگه در قرآن اینجور جزئیات خیلی کم اومده. مثلا در تورات با توضیح کاملی اومده که چجوری خدا خاک آدم را گل کرد و شکل داد و غیره. یا مثلا روز اول خلقت زمین را آفرید وبعدش براش سقف آسمون را ساخت و غیره و غیره. قرآن به نظر من خیلی کم وارد این جزئیات شده. در مواردی هم که شده به نظر من خیلی گنگ وارد شده و مثلا عدد رقم کمتر داده. خلاصه اینکه جای تفسیر از متن خیلی بازه. مثلا داستان حضرت نوح. تفسیر شخصی من اینه که این یک طوفان محلی بود و نوح از دامهایی که داشتن از هرکدوم دو زوج نگه داشت که بعدا بتونن دامداری را دوباره رواج بدن. برو قرآن را بخون. هیچ آیه ای نمیبینی که این تفسیر را رد کنه. به ظور مشابه ممکنه یکی برداشت کنیه که این طوفان کل کره زمین را زیر آب برد و نوح از همه حیوونات دو زوج نگه داشت و احتمالا کشتی هم که ساخته بود از بزرگترین کشتی های امروزی بزرگتر هم بود. خلاصه جای تفسیر از متن خیلی باز مونده چون قران سربسته حرف زده. یه مثال دیگه کتاب «خدای آفرننده کار دکتر سحابی که آیات قرآن را تفسیر به نظریه تکامل میکنه! چرا این مطالب اشتباه در قران اومدن خیلی سوال درستی نیست. اون مثال هایی هم که زدی بهت نشون دادم که جای تفسیر کماکان بازه بازه.

ناشناس گفت...

سلام. دوست عزیز الزاما برداشت مسطح بودن زمین نمیشه کرد و خیلی راحت و با زبان ساده طلوع و غروب واقعی را بیان کرده. امروز همگی می دانیم که روز از یه جایی و نقطه ای توی دنیا شروع میشه و وقتی در اون نقطه روز جدید آغاز میشه سمت دیگه کره روز قبل داره تموم میشه. مطالب بیندیش عزیز در این مورد به خوبی نکاتی را نشان داد. در این مورد با ایشان بحثی هم داشتیم که در اینجا http://sobol.blogsky.com/Comments.bs?PostID=9 می تونی بخونی. مثلا در مورد روز بیندیش یکی از معانی اونو گفت و یک فرض دیگه هم که میشه در نظر گرفت اینه که در جاهایی از قرآن کلمه یوم استفاده شده که با مفهوم روز ما فرق بسیار دارد و چندین برابر روز به حساب ماست. فکر می کنم اینقدر مطالب اصلی و مورد نیاز تر در قرآن وجود دارد که ای کاش وقت خود را صرف آنها می کردیم هرچند که فکر می کنم در جزئیات هم قرآن هیچ کمبودی ندارد و اگر کبودی هم هست از نقص علم ماست.

ناشناس گفت...

احمق كدوم توجيه.اين كه در زبان عرب بدوي يوم هم به معني روز و هم به معني دوره استعمال ميشده توجيه است؟

شکاک گفت...

داریوش عزیز،
همیشه بدون عصبانی شدن و تعصب هم می شه بحث کرد و مطمئنا در اون صورت بحث ها نتایج خیلی مثبت تری هم خواهد داشت.
و اما در مورد یوم که گفتی در عربی به معنی دوره است باید بگم که احتمال این موضوع که یوم به معنی دوره به کار گرفته شده باشه بسیار کم است چرا که در ادیان قبلی (یهود و مسیحیت) که مورد تایید قرآن هستند، مساله آفرینش در شش روز مطرح شده و حتی روزهای هفته که خدا در هر یک از آنها تعدادی از موجودات رو خلق می کنه با جزئیات گفته شده. بنابراین اشاره قرآن هم دقیقا باید به همان موضوع باشه.
حتی اگه فرض کنیم نظر قرآن اون نبوده (که فرض چندان صحیحی به نظر نمی رسه) باید بگم که من به شخصه در صورتی می تونم به کار گرفتن یوم به معنی دوره رو تا حدی بپذیرم که حداقل چندین مورد دیگه هم از این نوع کاربرد در قرآن وجود داشته باشه. اگه بگیم که همه جا یوم به معنی روز به کار رفته و فقط این یک مورد به معنی دوره است، با توجه به پیشینه ادیان، این فقط توجیه خواهد بود!