دوشنبه، اسفند ۲۷، ۱۳۸۶

نتایج روحی و روانی انتخابات

همان طور که همگی مستحضرید، حدودا ۶۰ درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده‌اند. شنیده‌ها و اخبار محلی هم حکایت از این دارد که احتمالا این عدد چندان غیرواقعی و دروغ نباید باشد. ۶۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند و در شهر تهران، حتی یک نفر نماینده‌ی اصلاح‌طلب در دور اول وارد مجلس نشد و تمام صندلی‌ها فعلا به اصول‌گرایان رسیده است. از داشتن چنین مردمی با چنین بینش سیاسی و اجتماعی بسیار خوشحالم! اگر این مردم نبودند دوری از وطن بسیار سخت بود. با چنین نتیجه‌ای که از انتخابات بیرون آمد، الان بسیار خوشحالم که عید را در کنار خانواده و عزیزانم نخواهم بود. خوشحالم که در کنار آنها زندگی نمی‌کنم. بسیار خوشحالم که دیگر برروی خاک سرزمین مادریم قدم نمی‌گذارم. خوشحالم که به زبان مادری حرف نمی‌زنم. خوشحالم که چند سالی از زندگی‌ام در مهاجرت گم شد. خوشحالم. خیلی خیلی خیلی خوشحالم.

۱۹ نظر:

Loobia گفت...

اما دقیقا نفر 31 اصلاح طلبه. یعنی حتی یه نفر هم بالا پایین نبوده؟! دقیق و درست. راستش یاد آقا30 می افتم که با چه جنگولک بازی آقا30 شد. یا رای آوردن آبجی ا.ن. همیشه هم مثل این فیلمها همه چیز لب مرزه.

شکاک گفت...

لوبیا جان، تا اینجا که می‌دونم این دوره نمایندگان تهران بیشتر از ۳۰ نفر خواهند بود، ولی در دور اول ظاهرا ۱۹ نفر به مجلس راه پیدا کرده‌اند.

ناشناس گفت...

چند دوره ایه مردم لیستی رای میدن. بنابراین عجیب نیست که نفر اول یک لیست بشه نفر 31 ام. مجلس ششم اولین باری بود که این پدیده ظاهر شد.

در ضمن منم خیلی ناامید شدم. به این زودی ها قرار نیست وضع مملکت درست شه. یادته یه بار نوشتم که دموکراسی دو بخش داره و یه طرفش سواد مردمه و بعد نتیجه گرفتم دموکراسی برای ایران خیلی راه حل خوبی نیست!

شکاک گفت...

بیندیش جان
کاملا قبول دارم که مردم باید باسواد و با بینش باشند، وگرنه کشور رو به سمت بی‌راهه می‌برند، اما اگر دموکراسی همراه با آزادی بیان وجود داشته، جامعه مسیر درست خودش رو پیدا می‌کنه. حتی در ایران به نظرم دموکراسی جواب خواهد داد، اگر همه بتونند حرف بزنند. حکومتی که به راحتی توسط هر کسی نقد بشه، نمی‌تونه به این راحتی سر مردم کلاه بگذاره. اگر احزاب مختلف سیاسی بتونند در تلویزیون هر حرفی رو بزنند و همدیگر رو نقد کنند، جامعه به سمت شایسته سالاری حرکت خواهد کرد.
من مخالف این حرفم که دموکراسی برای ایران راه‌حل خوبی نیست، به دلیلی که در بالا گفتم و همچنین به این دلیل که در یک حکومت غیردموکراتیک هر کسی هر چقدر که خیرخواه مردم و مملکت باشه، ممکنه اشتباه کنه، یا این که عقایدی داشته باشه که واقعا به نفع جامعه نباشه. نمونه‌اش کوبا. فیدل قصد خیانت به کوبا رو نداشت و خیرخواه کشورش بود، ولی به دلیل عقاید خاص خودش کشور رو در مسیر درستش هدایت نکرد و به عقیده‌ی من به بیراهه برد. این موضوع در هر حکومت غیردموکراتیکی می‌تونه اتفاق بیفته و احتمال رخ دادنش هم خیلی زیاده.

ناشناس گفت...

شکاک جان اولا دروغ مي‌گي که خوشحالي. ديگه دروغ نگو. درسته آخرت و پل صراطي در کار نيست ولي بالاخره سوار هواپيما مي‌شي. مياي ايران. بالاي خاک ايران گريه مي‌کني. بعد خودت گوزپيچ مي‌شي که چرا اينجوري شدي. بالاخره داري اطلاعات غلط به مغزت مي‌دي. آدمي که انقدر خوشحال بشه اصلا اخبار ايران رو دنبال نمي‌کنه. نه مثل تو که اينجا ما نفس مي‌کشيم اونور نشستي فکر مي‌کني چي شد. دوم اينکه منم اون روز اول بعد از انتخابات بدجوري حالم گرفته شد اما سايت تابناک که خودت مي‌دوني کدوم‌وريه يه تحليلي از مقايسه انتخابات مجلس قبلي و جديد داده که خوندنيه. بخونش. عنوان مقاله هم هست : پيام انتخابات مجل هشتم چيست؟ نمي‌دونم چرا هر چي بيشتر به نتيجه انتخابات فکر مي‌کنم بيشتر به نظرم مياد راه رو درست اومديم. راجع بهش يه جايي مي‌نويسم حتما

شکاک گفت...

چپ‌کوک جان
اون گزارش رو خوندم، ولی واقعیت‌هایی که در اون گزارش آمده هم چندان چیزی رو عوض نمی‌کنه. هشت سال از عمر من و تو باید با یک مجلس یکدست و بی‌خاصیت سپری بشه تا مردم شاید برسند به اون نقطه‌ای که ۱۲ سال قبلش بوده‌اند و دوباره اصلاح‌طلب‌ها رو انتخاب کنند. تازه از اونجا که اصلاح‌طلب‌ها اون چیزی که مردم فکر می‌کنند نیستند و کارایی که مردم می‌خواهند رو ندارند، احتمالا چهار سال بعد از روی کار اومدن اصلاح‌طلب‌ها، لابد مردم می‌خواهند برگردند به سمت اصول‌گراها و دوباره اصول‌گراها رو انتخاب کنند و این حلقه‌ی باطل ادامه پیدا کنه.
هیچ راه‌حلی برای مشکل مملکت وجود نداره، مگر این که قانون اساسی به صورت جدی تغییر کنه.

ناشناس گفت...

شكاك جان ايندفعه ديگه حتي آدمهاي مهم كشور هم ميگن كه توي انتخابات تقلب شده و نتايج دستكاري شده! گفتم ما كه داريم با زور پيش ميريم اين بار هم نتايج رو تغيير بديم ببينيم چي ميشه.
اين گروهي كه الان در راس هستند واقعا خيلي چيزها رو درك نمي كنند! جدا ديدشون يك طرفه و مريض گونه هستش.

شکاک گفت...

پرهام جان
اولا این که بعید می‌دونم با تقلب نتیجه‌ی انتخابات رو زیر و رو کرده باشند. منظورم اینه که به نظر من احتمال این که اصلاح‌طلب‌ها پیروز شده باشند و حکومت با تقلب نتایج رو کاملا برعکس کرده باشه خیلی کمه.
دوم این که با وجود رد صلاحیت‌های اون جوری و تقلب‌های همیشگی، چرا کسی انتخابات رو تحریم نمی‌کنه؟ حتی من که از تحریم انتخابات حرف زدم، تقریبا همه‌ی دوستانی که من می‌دونم با حکومت مشکلات اساسی دارند مخالفت کردند.

ناشناس گفت...

شکاک اون "کسي" که بايد حکم تحريم بده وجود نداره. اون " انديشه کسي" که بگه بعد ار تحريم چي مي‌شه وجود نداره. "ايده‌ئولوژي کسي" هنوز به وجود نيومده. از همه مهمتر " کسي" بايد از نسل‌هاي بعد از يک انقلاب بياد. هيچ نسلي دو بار دست به خشونت عمومي نزده. چون وحشت برخورد‌هاي خشونت‌آميز چنان در ذهن حک مي‌شه که کسي حاضر به پرداخت چنين هزينه‌اي نمي‌شه.

ناشناس گفت...

قشر فهمیده داره میره. قشر باسواد و فهمیده هم بعضی موقعها اشتباه میکنه و نمیره رای بده میزاره اصول گراها که با رای بیسوادها و افراد ساده جامعه اومدن بالا برن مجلس. شکاک جان نمیشه خوشحال بود که تو ایران نیستی. شاید راحت باشیم ولی خوشحال فکر نمیکنم. نمیدونم میخواد چی شه.

شکاک گفت...

maninuk عزیز
من با این نوع تعبیر مخالفم که بخواهیم بگیم «اصول‌گراها با رای بی‌سوادها و افراد ساده جامعه انتخاب شدند». این واقعیت تلخ رو باید پذیرفت که اصول‌گراها با رای اکثریت مردم انتخاب شده‌اند. همین مردمی که سال ۷۶ و ۸۰ به خاتمی رای دادند، حالا دارند به اصول‌گراها رای می‌دهند.

ضمن این که به عقیده‌ی من، مهاجرت قشر تحصیل کرده و متخصص جامعه بعد از ناامیدی از اصلاح وضع موجود شدت گرفت. بدون تعارف بگم که خود من شاید ۴۰٪ از دست حکومت و ۶۰٪ از دست مردم فرار کردم! دروغ‌گویی، کلاهبرداری، عدم قانون‌مداری مسائلیه که در جامعه‌ی ما بیداد می‌کنه. البته می‌شه همه رو گردن حکومت انداخت، ولی به نظر من نقش خود مردم در به وجود آمدن این مشکلات اصلا کم‌رنگ نیست.

Loobia گفت...

سال نو مبارک شکاک عزیز. سال خوبی داشته باشی.

ناشناس گفت...

َشکاک جان مسئله فقط آزادی بیان نیست. تو آمریکا آزادی بیان هست ولی میشه به امید بهشت مردم را برد که به بوش رای بدن. حالا نه همه جای آمریکا ولی بعضی جاها. مسئله سواد هم مهمه.

سال نوات هم حسابی مبارک.

شکاک گفت...

لوبیا جان
سال نو شما هم مبارک. امیدوارم که سال بسیار خوبی باشه برات.

بیندیش جان
من هم منکر لزوم باسواد بودن مردم نیستم و در اولین جمله‌ی کامنتم هم به این مساله اشاره کردم. مسلمه که اگر مردم بینش درست و حسابی نداشته باشند، هر کسی می‌تونه ازشون سو‌استفاده کنه.

سال نو شما هم مبارک و امیدوارم که سال بسیار خوبی داشته باشی.

ناشناس گفت...

http://www.7tir.com/news/index.php/764/

hootan گفت...

سلام دوستان و سال نو بر شما مبارک
من تقریبا نظرات همه را خواندم چند نکته به ذهنم رسید :
1- من با خیلی از افراد عادی که صحبت می کنم حرفشون این است که احمدی نژاد باج نمی دهد یا اینکه ا.ن انرژی هسته ای را برای ایران تثبیت کرد. می خواهم بر نقش صدا و سیما در تحمیق توده تاکید کنم . با سواد و بی سواد به علت اینکه هیچ تفریحی در ایران وجود ندارد ساعت ها پای تلویزیون گندیده ج.ا. می گذراند . تلویزیون در همه جا وسیله عامه پسندی است ولی جز در کشورهایی با حکومت های ایدئولوژِک انقدر سیاسی و تبلیغاتی برای حکومت نیست .
به هر حال نمی شود از اکثریت جامعه توقع داشت با این همه ضدآموزشی که در خانواده، مدرسه و جامعه می بینند، بتوانند درست بیندیشند.
از سوی دیگر در این حکومت بیشتر از هر زمانی تبلیغ خرافات می شود . شب و روز خرافات مذهبی و غیر مذهبی . این دقیقا تعطیل عقلانیت را در جامعه ما به همراه داشته.
به نظرم این نبود « عقلانیت » مهمترین عامل بدبختی فعلی ماست. که ریشه در تاریخ ایران دارد مذهب + حکومتها + تصوف نقش زیادی در این زمینه داشته است .
2- هیچ اندیشه ای خطرناک ترازاین نیست که بخواهیم برای مردم بی سواد قیم درست کنیم . با شکاک کاملا موافقم .
قدرت فساد می آورد و قدرت مطلق ، مطلقا فساد می آورد.
به هر حال دموکراسی خیر الموجودین است
و هیچ نوع حکومتی به اندازه دموکراسی به مذاق انسان امروز خوش نیامده است . من فکر می کنم که هیچ راهی جز حرکت سریعتر به سمت دموکراسی نداریم . با دموکراسی و آزادی بیان هم می شود مردم را گاهی و در مواردی خر کرد ولی بدون آن همیشه و همه جا خر می شوند.
ولی من باز هم بر نقش گروه های نخبه در جامعه تاکید می کنم تا گروه های نخبه تشکیل نشوند ، نمی توان امید تغییرات اساسی داشت . این گروها در ایران را شاید بتوان پیشا-حزب نامید.
3- لزوما تغییرات نباید با خشونت همراه باشد . به قول حجاریان اصلاحات مرد زنده باد اصلاحات ولی نه با این به اصطلاح اصلاح طلبان . من به مدلی که در آن مشروطه عزیز پیروز شد می اندیشم .ما از تجربه های تاریخی مان باید استفاده کنیم . مدل مشروطه که سلطنت را مشروط کرد. اگر بشود ج.ا. را با چهارچوب های دموکراتیک محدود کرد مثلا صدا وسیما را از چنگش در آورد قانون مطبوعات و انتخابات را اصلاح کرد تا بتوان زیر ساخت های لازم برای یک دموکراسی پایدار را که به سطح آگاهی بالای ملت نسبت به حقوقشان
نیازمند است را بوجود آورد بسیار عالی است .
این پرسش که بعد از تحریم چه می شود یا بعد از این چه می شود و بعد از آن چه می شود به علت این است که ما حتی در سطح فردی هم برای خودمان یک استراتزی درست و حساب شده نداریم . اگر به شکل یک پروژه، تغییرات را تعریف کنیم . آ ن وقت بعد از هر مرحله می دانیم که چه می خواهیم و چه باید بکینم . به نظرم اول خود ما باید این پروژه را تعریف کنیم . بعد دیگر این سووال برایمان وحشت آور نخواهد بود.

شکاک گفت...

با هوتن کاملا موافقم که باید یک برنامه‌ی مدون برای حرکت به سمت دموکراسی و به طور کلی برای تغییرات داشت. اما بدون اتحاد و بدون همکاری گروهی بزرگی از مردم، چنین حرکت‌هایی به نتیجه نخواهد رسید. هرچند که فکر می‌کنم داشتن برنامه‌ی منسجم می‌تونه خود به خود باعث جذب مردم هم بشه.

ناشناس گفت...

اي بابا شکاک جان تو ديگه چرا ؟؟؟
حالا اگه اومد و رد و انتخابات تو انتخابات آمريکا مک‌کين برنده شد چه کار مي‌خواي بکني؟ آمريکا رو ول مي کني مي‌ري فرانسه؟ انجا که يه مرتيکه‌ي لومپن عوضي بدتز از بوش سر کاره؟ آرژانتين هم که نمي‌شه رفت چون رييس جمهورش دائماً در حال عمل زيباييه. خلاصه...
بعد از انتخاب مجدد بوش . مايکل مور يه مقاله نوشت به نام هفت دليل براي خودکشي نکردن يا چيزي تو اين مايه ها.
اگه پيداش کردي بخونش. براي من هم بفرست. من خيلي وقت قبل خوندمش. الان مضوعش يادمه که بي ربط به صحبت‌هاي تو نيست.

ناشناس گفت...

اي بابا شکاک جان تو ديگه چرا ؟؟؟
حالا اگه اومد و رد و انتخابات تو انتخابات آمريکا مک‌کين برنده شد چه کار مي‌خواي بکني؟ آمريکا رو ول مي کني مي‌ري فرانسه؟ انجا که يه مرتيکه‌ي لومپن عوضي بدتز از بوش سر کاره؟ آرژانتين هم که نمي‌شه رفت چون رييس جمهورش دائماً در حال عمل زيباييه. خلاصه...
بعد از انتخاب مجدد بوش . مايکل مور يه مقاله نوشت به نام هفت دليل براي خودکشي نکردن يا چيزي تو اين مايه ها.
اگه پيداش کردي بخونش. براي من هم بفرست. من خيلي وقت قبل خوندمش. الان مضوعش يادمه که بي ربط به صحبت‌هاي تو نيست.